مقوله نور و سوژه را میتوان در دو حالت ساده و پیچیده توضیح داد. این که هر فرد در مورد نور و امواج آن میتواند تعریفی خاص داشته باشد و آن را به شکل خاصی حس کرده باشد جنبه ساده آن بوده و از طرفی میتوان این مورد را در زمینههای علمی و این که چگونه از سیستم بسیار پیچیده یک لنز عبور میکند و در حالات مختلف به حسگر دوربین برخورد میکند را نیز تعریف کرد. در هر صورت دوباره در این بخش قرار به یکی دیگر از مقولههای عکاسی سطح مبتدی بپردازیم. قبلا به طور کافی در مورد سه شاخصه اصلی عکاسی یا همان سه ضلع مثلث عکاسی یعنی ایزو، سرعت شاتر و دیافراگم صحبت به میان آوردیم و هم اینک با دانش کافی و مناسب در آن سه بخش قصد داریم این مقاله آموزشی را شروع نماییم. پس در ادامه با تکنیوز همراه باشید؛
در این مقاله عکاسان و کاربران قرار است با مفاهیم استاپهای عکاسی، دانش کافی را پیدا کرده و از طرفی میتوانند در آینده به آسانی در حالت دستی از آنها استفاده نمایند. شاید در نگاه اول برای عکاسان مبتدی، پارامترهای در نظر گرفته شده کم یپیچیده باشد اما میبایست به این نکته نیز اشاره کرد که در حقیقت در این مقاله، ارتباط اصلی سه شاخصه عکاسی یعنی ایزو، سرعت شاتر و دیافراگم، در عکاسی مشخص خواهد شد. در واقع در این جا قصد داریم مقولههای مربوط به استاپهای هر شاخصه و این که منظور از استاپ کامل، نیمه استاپ و یک سوم استاپ چیست و در نهایت نحوه تبدیل شاخصهها به یکدیگر را به طور کامل شرح دهیم.
همان طور که احتمالا هم اینک با خواندن کامل سه مقاله مربوط به شاخصههای عکاسی میدانید، میزان نوری که قرار است به حسگر یا همان سنسور دوربین برخورد نماید به طور کامل به این سه پارامتر و میزان آنها بستگی خواهد داشت. در حقیقت میزان نوردهی یک تصویر بر اساس میزان حساسیت سنسور (ایزو)، سرعت شاتر و دیافراگم تنظیم خواهد شد. به همین دلیل است که هر کدام از این پارامترها دارای اهمیت مربوط به خود میباشند. اما تا به حال این سوال را از خود پرسیدهاید که آیا این شاخصهها قابلیت جابهجایی میان یکدیگر و یا مقایسه شدن را دارند یا نه؟ جواب مثبت است. در حقیقت به موجب جبران نوردهی و این که ممکن است در شرایطی خاص، میزان یک شاخصه کم یا زیاد شود، ممکن است به جهت جبران میزان نور وارد شده به داخل دوربین جهت ثبت یک عکس استاندارد، میزان شاخصه یا شاخصههای دیگر زیاد یا کم شوند. در واقع این میزان از نوردهی از طریق میزان زمان اصابت آن به حسگر (سرعت شاتر)، حجمی از آن که قرار است در مدت زمان تعیین شده وارد دوربین شود (گشودگی دیافراگم) و همچنین میزان حساسیت سنسور به جهت جذب نور وارد شده به داحل دوربین (ایزو) تنظیم خواهد شد. در کنار آن همان طور که گفته شد میان این سه پارامتر یک همبستگی خاص وجود دارد. در واقع به منظور تراز روشنایی و یا نوردهی یک تصویر، زمانی که میزان یکی از شاخصههای تغییر کند، شاخصه دیگر به منظور جبران آن خلاف جهت تغییر خواهد کرد.
درک این مقوله نیز بسیار آسان است. برای مثال اگر حسگری را در اختیار داشته باشیم و با میزان گشودگی دیافراگم و حساسیت تعیین شدهای در مدت یک ثانیه به آن نور بدهیم و سپس در یک حسگر دیگر در همان میزان از گشودگی دیافراگم، به مدت دو ثانیه نوردهی انجام شود، مسلما تصویر دوم روشنتر خواهد بود زیرا میزان تعیین شدهای از نور را به مدت یک ثانیه بیشتر دریافت کرده است. از طرفی در سمت دیگر ماجرا اگر بخواهیم همان سنسورها را با میزان گشودگی دیافراگم در مدت یک ثانیه نوردهی نماییم، مسلما آن حسگری که گشودگی بیشتری را ارائه میدهد در نهایت تصویر روشنتری را خواهد داشت. این موضوع برای میزان حساسیت سنسور نیز صذق خواهد کرد.
در حقیقت برای یک دوربین و بخش نوردهی آن هیچ تفاوتی نخواهد کرد که برای مثال در صورت دو برابر کم شدن میزان یک شاخصه، کدام شاخصه دو برابر بیشتر خواهد شد. در واقع در این حالت میزان نوردهی کاملا در عکس نهایی ثابت خواهد بود. از طرفی در این بخش نمیخواهیم در مورد عددها خاصی صحبت کنیم. مثلا این که بگوییم به منظور جبران نوردهی دو برابری، میبایست گشودگی دیافراگم به میزان 7.4 یا هر عدد تصادفی دیگر افزایش یا کاهش یابد. در واقع در این بخش فهم مسائل را کاملا آسان کردهایم.
در واقع در این بخش است که میتوان در مورد استاپهای عکاسی صحبت به میان آورد. در حقیقت یک استاپ زیاد یا کم شدن یک شاخصه، همان طور که در بخشهای قبلی نیز به اشاره شد میتوان میزان نوردهی را به میزان دو برابر افزایش یا کاهش دهد. از طرفی مقوله استاپ روش بسیار آسانی به منظور تبدیل هر یک از این سه پارامتر به یکدیگر میباشند. البته لازم به ذکر است که در مورد میزان هر شاخصه در هر استاپ، مقدار اثر آن شاخصه در نوردهی یک عکس نظر گرفته شده است نه میزان عددی آن.
استاپهای عکاسی
هم اینک به طور کامل میدانیم که منظور استاپهای عکاسی چیست و به جهت قرار است از آن استفاده نماییم. هم اکنون زمان آن فرا رسیده است که با میزان عددی استاپها در هر شاخصه آشنا شده و از طرفی یاد بگیریم که چگونه میبایست تغییر در یک شاخصه را با دستکاری در شاخصههای دیگر جبران نماییم:
استاپهای دیافراگم
کسانی که هنوز نتوانستهاند دانش کافی در مورد دیافراگم و میزانهای گشودگی آن پیدا نمایند، میتوانند مقاله مربوط به معنا و مفهوم دیافراگم در عکاسی را مطالعه نمایند. در آن مقاله به زبانی ساده در مورد شاخصه دیافراگم و اف استاپها صحبت به میان آوردیم. اما شاید بهتر باشد دوباره به این نکته اشاره کنیم که دیافراگم یا همان Aperture به میزان گشودگی دیافراگم یک لنز گفته میشود که در البته در این بخش میزان حجم نوری که قرار است در مدت زمان معین از لنز عبور کرده و به حسگر برخورد نماید تعیین خواهد شد. میزان گشودگی دیافراگم یک لنز توسط میزان قطر محل گشودگی قابل اندازهگیری خواهد بود. این شاخصه توسط تیغههای دیافراگم کم و زیاد خواهد شد. هر چه میزان عدد نهایی اف استاپ پایینتر باشد، میزان گشودگی دیافراگم بیشتر خواهد بود و برعکس آن.
همان طور که به آن اشاره شد میزان گشودگی دیافراگم با عبارت “اف استاپ” یا همان f-stops شناخته میشود. اما جالب است بدانید که میزان اف استاپ در بعضی از لنزها به میزان فاصله کانونی لحظهای لنز نیز بستگی خواهد داشت که البته این موضوع به طور کامل در مقاله معنا و مفهوم دیافراگم در عکاسی توضیح داده شده است. اما موضوعی که در این بخش حائز اهمیت است مربوط به این مورد است که اگر بخواهیم میزان حجم نور عبوری از لنز را دو برابر کنیم، آیا میبایست عدد اف استاپ را ضرب در دو کنیم؟ جواب منفی است. زیرا همان طور که در بخشهای قبلی اشاره شد، هر شاخصهای دارای میزانهایی است که اثرات متفاوتی بر روی نوردهی خواهد داشت. این موضوع برای دیگر شاخصهها نیز تقریبا صدق خواهد کرد. همان طور که در بخش زیر شاهد آن هستید، استاپهای مربوط به گشودگی دیافراگم به نمایش در آمده است و البته با خطی کم رنگتر، نیمه استاپ و یک سوم استاپ نیز قابل مشاهده میباشند:
همان طور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، میزان گشودگی دیافراگم از اف استاپ بسیار باز f/1.4 تا حالت بسیار بسته و تنگ f/32 به نمایش در آمده است. از طرفی به ترتیب میان این دو اف استاپ، گشودگیهای f/2, f/2.8, f/4, f/5.6, f/8, f/11, f/16,f/22 به عنوان استاپهای دیافراگم شناخته میشوند. در این تصویر میتوانید 10 استاپ دیافراگم را مشاهده نمایید. البته این به ان معنا نیست که محدوده استاپهای دیافراگم به همین میزان ختم شود. بلکه استاپ بعد از f/1.4 که در این تصویر قابل مشاهده نیست، f/1 و سپس گشودگی بسیار بالای f/0.7 خواهد بود. از آن جایی که لنزهای بسیار کمی این میزان را ارائه می دهند، از قرار دادن آن در این تصویر خودداری کردیم. برای سمت دیگر این محدوده نیز این موضوع صادق خواهد بود. در حقیقت بعد از f/32 میبایست استاپ f/44 و سپس استاپ بسیار تنگ f/64 را در نظر گرفت. استاپهای تنگ مزبور نیز کمتر در عکاسیهای امروزی مورد استفاده قرار میگیرند و از این رو از قرار دادن آن در این تصویر خودداری کردیم. از طرفی لنزهای بسیار کمی نیز هستند که از این میزان نادر پشتیبانی نمایند. در حقیقت این میزان ممکن است برای دوربینهای دارای حسگرهای بسیار بزرگ مدیوم و لارج فرمت مورد استفاده قرار گیرد.
هم اینک می توان بر اساس تصویر بالا و همچنین موارد ذکر شده، میزان نور وارد شده به دوربین و همچنین نوردهی تصاویر نهایی را به سادگی محاسبه کرد. همان طور که در بخشهای پیشین به آن اشاره شد، تغییر در هر استاپ باعث کاهش یا افزایش دو برابر نوردهی در تصاویر خواهد شد. از این رو استاپ f/1.4 دو برابر f/2 و هشت برابر f/4 و همچنین 512 برابر f/32 به تصویر نوردهی خواهد کرد.
استاپهای سرعت شاتر
در این بخش قصد نداریم به اطلاعات جزئی مربوط به سرعت شاتر بپردازیم. پس اگر از قبل با شاخصه سرعت شاتر و همچنین ویژگیهای مربوط به ان اطلاعات کافی ندارید پیشنهاد میشود مقاله معنا و مفهوم سرعت شاتر در عکاسی را مطالعه نمایید. اما به طور خلاصه باید گفت که سرعت شاتر که از آن با نام “مدت زمان نوردهی” یا همان “exposure time” نیز یاد میشود به معنای مدت زمان قرار گیری حسگر دوربین در معرض نور به واسطه باز و بسته شدن پرده شاتر است.
همان طور که احتمالا میدانید عکاسان اکثرا در فعالیتهای روزمره خود از سرعتهای شاتر سریع استفاده میکنند. از این رو اکثرا سرعت شاتر در کسری از ثانیه به نمایش در خواهد آمد. بنابراین در تصویر زیر تنها عدد مخرج قابل مشاهده میباشد. همانند بخش قبلی در این قسمت نیز شاهد تقسیمات استاپ، نیمه استاپ و یک سوم استاپ هستیم. در این بخش نیز به 10 استاپ متداول اشاره کردهایم. این استاپها از یک ثانیه شروع شده و تا 1/500 ثانیه ادامه خواهد شد.
البته شاید بهتر باشد به این نکته نیز اشاره کنیم که در بعضی از دوربینهای عکاسی که سرعتهای شاتر در کسری از ثانیه، تنها عدد مخرج به نمایش در میآید، زمانی که عکاس از سرعت شاتر دو ثانیه استفاده میکند، یک – در کنار آن قرار داده میشود. در حقیقت سرعتهای شاتری که بالاتر از یک ثانیه باشند، با این نشان علامتگذاری خواهند شد. سرعت شاترهایی که در حقیقت نباید این نشان را داشته باشند. شاید در ابتدای کار کمی عجیب و پیچیده باشد اما با گذشت زمان و کار کردن با این شاخصه به آن عادت خواهید کرد. با توجه به این موضوع، عدد 250 به معنای سرعت شاتر 1/250 ثانیه خواهد بود. در حقیقت تمامی موارد ذکر شده تنها به منظور راحتی کار ایجاد گشتهاند.
از طرفی توجه به این موضوع نیز حائز اهمیت خواهد بود که با استناد به دوربینهای دیجیتال امروزی، سرعتهای شاتر متداول بیشتر از این ده عدد هستند. در حقیقت عکاسان در حیطه عکاسی امروزی به منظور خلق تصاویر گوناگون، از سرعتهای شاتر سریعتر از 30 ثانیه که پنج استاپ با یک ثانیه فاصله دارد و همچنین در سمت دیگر ماجرا از سرعتهای شاتر کندتر از 8000 (کسری از ثانیه) که چهار استاپ با استاپ 500 (کسری از ثانیه) فاصله دارند نیز استفادههای زیادی میکنند. البته لازم به ذکر است که بعضی از دوربینهای دیجیتال میتوانند با سرعتهای شاتر بسیار سریعتری نیز به عکاسی بپردازند. در نهایت میبایست این طور اذعان داشت که طیف مربوط به استاپهای سرعت شاتر کاملا با محدوده استاپهای دیافراگم متفاوت بوده و موارد متداول آنها در 10 استاپ نمیگنجد. از طرفی شاید بهتر باشد این موضوع را نیز روشن کنیم که از نظر عددی، محاسبه استاپهای سرعت شاتر بسیار آسانتر از دیافراگم است. در حقیقت تنها کافیست عددها مربوط را دو برابر کنید یا این که آنها را تقسیم بر دو نمایید.
استاپهای ایزو (حساسیت سنسور)
در نهایت به آخرین پارامتر عکاسی و استاپهای مربوط به آن رسیدیم. همانند دو شاخصه قبلی مقالهای نیز در مورد معنا و مفهوم ISO در عکاسی منتشر کردیم که با خواندن آن میتوانید اطلاعات بسیار مفید و خوبی را در مورد ان پارامتر عکاسی به دست آورید. اما در این مقاله آموزشی هم اینک قصد داریم در این بخش در مورد استاپهای ایزو صحبت به میان آوریم که خود بحث پیچیدهتری نسبت به مقاله قبلی به حساب میآید. در هر صورت پیشنهاد میشود قبل از خواندن این بخش حتما اطلاعات ارئه شده در مقاله مربوط به ایزو را به خوبی یاد گرفته باشید. اما به منظور معرفی ساده این شاخصه باید گفت که ایزو به میزان حساسیت سنسور یا همان حسگر دوربین در برابر نور گفته میشود. میزانهای کمتر ایزو به معنای حساسیت کمتر حسگر نسبت به نور بوده و از طرفی میزانهای بالاتر این شاخصه نیز به معنای حساسیت بیشتر نسبت به نور تلقی خواهند شد. ایزو یا حساسیت سنسور، بخشی از حسگر دستگاه به حساب خواهد آمد. حسگر نیز خود مهمترین و البته گرانترین قطعه یک دوربین دیجیتال به حساب میآید. وظیفه این بخش دریافت نور و تبدیل آن به پیام الکتریکی است تا در نهایت به یک عکس تبدیل شود. با افزایش میزان حساسیت سنسور، دوربین قادر خواهد بود بدون استفاده از فلاش در محیطهایی با شرایط نوری ضعیف به عکاسی باکیفیت بپردازد. اما شاید بهتر باشد به این نکته نیز توجه داشته باشید که با افزایش میزان ایزو، نویز تصویر (دانهدار شدن عکسها) نیز به مراتب افزایش خواهد یافت.
هر سنسوری دارای یک مقدار حداقل ایزو یا همان base ISO میباشد. این میزان در بعضی از دوربینها از 200 شروع شده و در بعضی دیگر نیز ممکن است از 100 شروع شود. این مورد به دوربین ساخته شده توسط شرکتها و همچنین سطح و رتبه آنها نیز بستگی خواهد داشت.
همانند استاپهای مربوط به سرعت شاتر، محاسبه استاپهای ایزو نیز بسیار آسان است. در حقیقت تنها کافی است عدد 100 را چندین برابر نمایید. البته حالب است بدانید که بعضی از دوربینهای DSLR میتوانند به ایزوهای پایینتر از 100 یا بالاتر از 51200 نیز دست پیدا کنند. این دوربینها اغلب در سطح حرفهای قرار میگیرند. همانند گذشته در تصویر بالا نیز علاوه بر استاپ شاهد نمایش نیمه استاپ و یک سوم استاپ نیز هستیم. البته هنوز در مورد نیمه استاپ و یک سوم استاپ صحبتی به میان نیاوردهایم زیرا نکاتی خاصی در مورد آنها وجود دارد.
استانداردسازی
اگر دوباره به سه تصویر استاپهای بالا نگاهی بیندازید و دقیقتر به نیمه استاپ و یک سوم استاپ توجه نمایید شاهد تناقضهایی خواهید بود. برای مثال نیمه استاپ بین اف استاپهای f/11 و f/16 برابر با f/13 است. این در حالی است که اولین یک سوم استاپ نیز معادل f/13 میباشد. این موضوع چه طور میتواند رخ دهد؟ این که یک سوم یک چیز برابر با نصف آن باشد. بله از نظر تئوری این مورد درست خواهد بود که یک سوم یک چیز نباید با نصف آن برابر باشد اما در دنیای واقعی و از نقطه نظر کاربردی شرکتهای تولید کننده میزانهای متفاوتی را برای این بخش در نظر میگیرند.
همان طور که مشاهده میکنید تنها استاپهای کامل هستند که به طور کامل توسط شرکتها استاندارد شدهاند و از طرفی کمپانیهای مختلف نیز تمامی تلاش خود را میکنند تا بتوانند در این زمینه موفق باشند. اما در مورد نیمه استاپ و یک سوم استاپ در سه شاخصه در نظر گرفته شده،این موارد از سوی شرکتها اجتنابناپذیر خواهد بود. از طرفی شرکتهای مخالف میزان یک سوم استاپ را ممکن است در مقادیر متفاوتی در نظر بگیرند. برای مثال در دوربین D700 نیکون، بین استاپهای f/5.6 و f/8، اولین یک سوم استاپ برابر با f/6.3 است. این در حالی است که در دوربین دیگری از شرکت فوجی فیلم این میزان در این محدوده برابر با f/6.4 میباشد.
جبران استاپهای یک شاخصه با استاپهای دیگر (جبران نوردهی)
هر سه پارامتر یا شاخصه عکاسی اثری یکسان بر روی نوردهی یک تصویر خواهند داشت. در واقع در هر یک از پارامترهای ذکر شده اگر میزان نوردهی را یک استاپ افزایش دهیم، میزان روشنایی تصویر نهایی نیز دو برابر خواهد شد. در مورد کاهش استاپها نیز این موضوع برعکس صدق خواهد کرد. در نتیجه میتوان از این موضوع استفاده کرد و برای مثال به منظور جبران نوردهی با کاهش یک استاپ از یک پارامتر، به همان میزان از استاپ، پارامتر دیگری را افزایش داد. برای درک بهتر این موضوع شاید بهتر باشد این مثال را بزنیم که برای عکاسی ورزشی به بیرون رفتهاید و قصد دارید از شاخصههای سه گانه عکاسی در حالت f/5.6 و سرعت شاتر 1/250 و همچنین ایزو 400 استفاده نمایید. از طرفی به منظور عدم ایجاد تصاویر تار قصد دارید سرعت شاتر را سریعتر کرده و از این رو نیاز است به دلیل جبران نوردهی یکی دیگر از شاخصها را تغییر دهید. به نظر شما بهترین راه به منظور انجام این کار چیست؟ برای این منظور ابتدا به شاخصه مربوط به لنز یعنی میزان گشودگی دیافراگم سری میزنیم. به دلیل افزایش سرعت شاتر، دیافراگم بهتر است یک استاپ بازتر شده و بر روی f/4 قرار بگیرد. از طرفی میزان ایزو را نیز بر روی عدد 800 قرار میدهیم تا این شاخصه نیز یک استاپ افزایش یابد. در نهایت دو استاپ نوردهی تا به این جای کار افزایش یافته است که معادل با افزایش چهار برابری نوردهی عکس خواهد بود. از این رو هم اینک میتوانید سرعت شاتر را به اندازه دو استاپ سریعتر کنید که این میزان برابر با 1/1000 ثانیه خواهد بود. در نهایت مشخصات عکس به f/4و سرعت شاتر 1/1000 و همچنین ایزو 800 تغییر پیدا خواهد کرد. نوردهی این دو نوع عکس کاملا یکسان است ولی با این تفاوت که در عکس دوم سوژه دیگر تار نخواهد بود. گر چه در عکس دوم به دلیل افزایش ایزو شاهد میزان بیشتر از نویز تصویر بوده و از طرفی به دلیل بازتر شدن دیافراگم نیز عمق میدان تصویر کاهش پیدا خواهد کرد.
بررسی عملی جبران نوردهی
هم اینک شاید بهتر باشد از بحث تئوری بیشتر فاصله گرفته و به سراغ بررسی عملی این موضوع برویم. در واقع بیایید موارد ذکر شده را آزمایش کنیم تا ببینیم چه حالات و یا مشکلاتی در حالت عملی بوجود خواهد آمد.

X-E2 + XF23mmF1.4 R @ 23mm, ISO 200, 1/800, f/1.4
همان طور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، عکس مزبور دارای مشخصات f/1.4, 1/800, ISO 200 به ثبت رسیده است. در بخش زیر در عکس سمت راست دیافراگم و ایزو را تغییر داده و به اندازه یک استاپ جابهجا کردیم و در نهایت آن را به f/2, 1/800, ISO 400 تغییر دادیم. همان طور که مشاهده میکنید و آن را با تصویر سمت چپ که همان تصویر بالا است مقایسه میکنید، هیچ تغییر در نوردهی بوجود نیامده است.
در عکس بالا میزان ایزو را یک استاپ افزایش داده و در سمت دیگر ماجرا دیافراگم را نیز یک استاپ بستیم. طبق تئوری مذکور نوردهی نهایی در هر دو عکس برابر شد. هم اینک در عکس پایین سرعت شاتر را نیز تغییر دادهایم که در سمت راست میتوانید آن را مشاهده نمایید:
قبل از آن که تصویر ثبت شود،تنظیمات را بر روی f/1.4, 1/1600, ISO 400 قرار دادیم. این در حالی است که عکس قبل از آن با مشخصات f/1.4, 1/800, ISO 200 به ثبت رسیده بود. در حقیقت سرعت شاتر یک استاپ سریعتر شده و به منظور جبران نوردهی ایزو نیز یک استاپ کاهش پیدا کرد. همان طور که در تصویر بالا مشاهده میکنید هیچ گونه تغییری در نوردهی تصویر به وجود نیامده است. با تکیه بر روی فول استاپها تغییر هیچ گاه به نوردهی اشتباه در تصاویر خود بر نخواهید خورد.
اما میرسیم به تصویر بعدی و جبران نوردهی با استفاده از یک سوم استاپها:

X-E2 + XF23mmF1.4 R @ 23mm, ISO 400, 1/680, f/1.4
همان طور که مشاهده میکنید تصویر فوق با مشخصات ISO 400, 1/680, f/1.4 به ثبت رسیده است. سپس سرعت شاتر را از 1/680 به 1/1700 ثانیه (به میزان یک سوم استاپ) تغییر دادیم. نتیجه کار را در تصویر زیر مشاهده میکنید:
همان طور که مشاهده میکنید، تفاوتهای نوردهی کاملا آشکار است. در حقیقت در تصویر سمت راست سنسور دوربین به میزان دو برابر حالت اول کمتر نور جذب کرده است که موضوع به دلیل افزایش سرعت شاتر بوده است. هم اینک بیایید سرعت شاتر را به میزان دو سوم استاپ کمتر کنیم تا ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد. یعنی از سرعت شاتر اولیه 1/680 ثانیه، آن را به 1/420 ثانیه تغییر دهیم:
همان طور که در تصاویر بالا مشاهده میکنید باز هم تفاوتهایی البته این بار اندک وجود دارد. این دفعه در عکس جدید سمت راست سرعت شاتر را دو سوم استاپ نسبت به عکس اولیه کمتر کردیم تا نوردهی بیشتر شود. اما با این حال به نظر میرسد هنوز هم دو سوم استاپ بدین منظور زیاد به نظر میرسد. این موضوع در نهایت به این شکل نتیجهگیری خواهد شد که مقوله جبران نوردهی، کاملا بصری و ذهنی بوده و در حقیقت موردی است که نسبی بوده و گاهی تصحیح درست آن با چشم تشخیص داده میشود ولی گاهی این طور نخواهد بود. اما در پایان باید گفت که بهتر است بیشتر به فول استاپها تکیه نمایید.
در مورد مقوله جبران نوردهی و استاپها نیز باید گفت که از آن جا که دوربینهای به طور خودکار تنظیمات را انتخاب میکنند، تقریبا نیازی به یادگیری عمیق این موارد نیست. اما زمانی که با یک لنز بدون سیستم فوکوس یا در حالت فوکوس دستی دوربین روبهرو باشید، آن زمان است که موارد یاد شده در این مقاله آموزشی به صورت کاملا مفیدی به کار عکاسیتان خواهد آمد و در نهایت به صورت بهینه از آنها استفاده خواهید کرد.
اورکلاک کردن یکی از تفریحات و شاید یکی از نیازهای ضروری بسیاری از گیمرها و افراد حرفهای در دنیای کامپیوتر میباشد. پیشتر مقالهی جامعی در مورد آموزش قدم به قدم اورکلاک کارت گرافیک را ارائه کردیم که با استقبال خوب شما نیز روبهرو شد. حال قصد داریم یکی از ابزارهای اورکلاک جدید که عملکرد بسیار خوبی نیز داشته و میتواند تمامی نیازهای کاربران برطرف سازد، پیش روی کاربران قرار دهیم.
برای اولین بار شرکت AMD همراه با درایور نرمافزاری Radeon Software Crimson برای کارتهای گرافیک خود، ابزار اورکلاک بسیار خوبی را نیز پیش روی کاربران قرار داده که میتواند هر گونه نیازی در زمینه اورکلاک کارت گرافیک برطرف سازد. البته از این ابزار تنها زمانی میتوان استفاده کرد که کاربران از کارت گرافیکهای جدید سری پولاریس AMD استفاده کنند.
در واقع کارت گرافیک 200 دلاری و قدرتمند RX 480 توسط ابزار قدرتمند WattMan که در پکیچ نرمافزاری Radeon Crimson، اورکلاک شده است. البته اینکه کاربران بخواهند کارت خود را از طریق نرمافزاری مخصوص که توسط سازنده کارت گرافیک توسعه داده شده باشد اورکلاک کنند، چیز جدیدی نبوده و پیشتر نیز AMD با عرضه کردن ابزار اورکلاک OverDrive از سال 2007 تا کنون، سعی کرده تا به کاربران در این زمینه کمک کند.
با اینکه این نرمافزار میتوانست تا حد زیادی کار را راه بیندازد، اما فاقد ویژگیهای اصلی و بسیار مهمی چون تنظیم کردن ولتاژ هسته و ولتاژ حافظه، کنترل کلاک هسته به صورت لحظه به لحظه و همینطور بررسی دقیق عملکرد بخشهای مختلف با اعمال تغییرات بوده و همین باعث شده تا بسیاری از کاربران به استفاده از نرمافزارهایی همچون MSI AfterBurner و EVGA Precision X i روی آورند.
اما حالا AMD نرمافزار جدیدی را برای اورکلاک کردن کارت گرافیک معرفی کرده که میتواند همه نیاز کاربران به برنامههای جانبی را از بین برد.
آشنایی با WattMan
کار کردن با WattMan بیاندازه آسان است! کافیست برای مشاهده این بخش وارد تنظیمات کارت گرافیک خود شده و از بخش Gaming و قسمت Global Settings و در نهایت Global WattMan، وارد بخشی با رابط کاربری تصویر زیر شوید:
شاید بتوان گفت که اصلیترین و بهترین ویژگی WattMan که میتوان آن را مشاهده کرد، نمایش لحظه به لحظه وضعیت کارت گرافیک به صورت نمودار میباشد. در این بخش کاربران میتوانند به صورت لحظهاز از وضعیت کلاک هسته، دمای کارت گرافیک و همینطور سرعت فن، اطلاع پیدا کنند. به بیان دیگر، در این بخش کوچکترین تغییراتی که ممکن است در وضعیت کارت گرافیک رخ دهد، به صورت یک نمودار دقیق پیش روی کاربران قرار دارد که AMD آن را “Histogram” (هیستوگرام) میخواند.
یکی از بهترین ویژگیهایی که در WattMan میتوان یافت، امکان مشاهده دقیق آمار است. به عنوان اگر شما با چیز عجیبی در وضعیت کارت خود روبهرو شوید، همچون اینکه ناگهان کلاک هسته با کاهش بسیار زیادی همراه شود، میتواند حرکت دادن ماوس و قرار دادن نشانگر ماوس در این بخش، اطلاعات دقیقی در مورد وضعیت دما، کلاک هسته، سرعت حافظه و همینطور سرعت فن داشته و حتی از میزان زیر فشار بودن (Load) کارت گرافیک نیز اطلاع پیدا کنید. در واقع اگر در این بخش با مشکلاتی همچون دمای بیش از حد کارت گرافیک نیز روبهرو بوده و یا حتی بخواهید مسائل دیگر را نیز بررسی کنید، نمودار لحظه به لحظه WattMan میتواند فوقالعاده کاربردی باشد.
یکی دیگر از قابلیتهای بسیار خوبی که در این بخش میتوان آن را مشاهده نمود، امکان عملکرد دقیق کارت و اینکه چه چیزی بیشترین تاثیر را بر روی آن داشته، میباشد. کاربران در این بخش میتوانند حتی با اضافه کردن بازی مورد نظر خود به ابزار WattMan و فعال کردن Histogram برای آن، عملکرد کارت به هنگام اجرای بازی را به صورت دقیق ثبت کنند.
حتی به کمک این سیستم و با استفاده از پروفایلهای از پیش ذخیره شده، کاربران میتوانند بهترین شرایط برای اورکلاک کردن کارت گرافیک خود را نیز فراهم نموده و از نیازهای آن نیز به صورت دقیق مطلع شوند. شاید برای انجام یک بازی، نیاز باشد تا کاربران بخواهند کمی کلاک هسته کارت گرافیک را خود افزایش دهند، در این صورت میتوان به کمک بخش هیستوگرام، از این موضوع مطمئن شد.
بازی با ولتاژها
شاید بتوان بهترین ویژگی ابزار اورکلاک WattMan را جدا بودن تمامی بخشهای آن از یکدیگر در نظر گرفت. کاربران میتوانند ولتاژ تمامی بخشها را به صورت جداگانه و نه به صورت همزمان، تغییر داده و تغییرات خود را به شکل دقیقتری بر روی کارت، اعمال نمایند.
همانند سیستمهای مدیریتی برق که در کارتهای گرافیک و پردازندههای مدرن پیدا میشود، موتور مدیریت برق PowerTune نیز در هفت حالت مختلف که هر کدام با کلاکها و ولتاژهای مخصوصی تعریف شدهاند، میتواند فعالیت داشته باشد و حتی امکان ویرایش و تنظیم کردن این بخشها توسط کاربران نیز وجود دارد.
به کمک این بخش کاربران قادر خواهند بود تا کارت گرافیک خود را تا میزان ممکن اورکلاک کنند. به عنوان مثال کلاک هسته کارت گرافیک قدرتمند RX 480 که در حالت بوست به 1266 مگاهرتز افزایش پیدا میکند، میتواند افزایش نیز داشته باشد و این در صورتیست که کاربران بتواند ولتاژ کارت گرافیک را تا بالاترین حد ممکن افزایش دهند.
اسلایدر مربوط به مصرف برق، میتواند حجم برق مورد نیاز برق که کارت گرافیک آن را مصرف خواهد کرد، نشان دهد. اگر شما ولتاژ را افزایش دهید، در این صورت با افزایش مصرف برق، عملکرد دستگاه نیز بهتر از قبل خواهد شد و حتی میتواند کلاکهای پایدارتری را نیز برای کارت شما به همراه داشته باشد. اما اگر شما ولتاژ را در این بخش کاهش دهید، مصرف برق نیز همراه با عملکرد کلی، کاهش پیدا خواهد کرد. در تستهایی که ما انجام دادیم، متوجه شدیم که عملکرد کارت گرافیک تا بیشتر از حد 10 درصد افزایش پیدا کرده است.
حتما به خاطر دارید که در گذشته گفتیم کاربران باید پس از اورکلاک کردن کارت گرافیک و یا هر قطعه دیگری، سیستم خود را به صورت کامل تست کنند. برای انجام تست، باید کاربران سیستم خود را مشغول پردازشهای سنگین نموده و در صورت مشاهده هر گونه عدم پایداری، کلاکها را کاهش دهند. در آزمایشهایی که ما انجام دادیم، موفق شدیم تا به کمک WattMan، کلاک هسته کارت گرافیک RX 480 را به 1330 مگاهرتز رسانده و در مجموع قدرت آن را 5 درصد افزایش دهیم. در این شرایط و در تستهایی که انجام دادیم نیز هیچ نشانی از ناپایداری دیده نشد.
زمانی که شما میخواهید ولتاژهای هر بخش را کنترل کنید، بهتر است به بالاترین بخش از چارت قبلی که قرار دادیم، توجه کنید چرا که به هنگام این بازی، این بخشهای بیش از پیش زیر فشار قرار خواهند داشت. موقیعت هفتم (State 7) مربوط به حالت بوست از کلاک کارت گرافیک RX 480 مربوط میشود که در WattMan با عدد 1265 مگاهرتز و ولتاژ نیز با عدد 1131 مگاهرتز نمایش داده شده است. بالاترین ولتاژی که WattMan میتواند برای هر بخشی در نظر بگیرد، 1150 میباشد، پس زمانی که شما میخواهید کارت گرافیک خود را اورکلاک کنید، بهتر است که ولتاژ در این بخش را به بالاترین حد آن یعنی 1150 افزایش دهید تا زمانی که کلاک هسته را افزایش میدهید، شاهد هیچ گونه ناپایداری نباشید.
این تمام موضوع نیست!
حالا شما میدانید که WattMan به چه منظور طراحی شده است، مهندسین AMD تمام تلاش خود را داشتهاند تا با استفاده از این ابزار، روند کلی اورکلاک کردن را بهینه نموده و باعث میشود تا کاربران به هنگم اورکلاک کردن، مصرف بهینه برق را نیز در نظر داشته باشند. اگر کاربران هنگام استفاده از WattMan، محدودیت PowerTune را 0 تا 20 درصد قرار دهند، در این صورت کارت گرافیک خود را میتوانند به کارتی بسیار بهینه در زمینه مصرف برق نیز تبدیل کنند.
یکی از کارهایی کاربران میتوانند به کمک ابزار WattMan آن را انجام دهند، کاهش دادن ولتاژ کارت گرافیک به منظور پایداری بالاتر میباشد. در این صورت، کلاکهای مربوطه ثابت باقی خواهند ماند و در نهایت کارت به صورت پایداری عمل خواهد کرد.
ابزار اورکلاک WattMan این کار را آسان میکند اما نباید فراموش کنید که تنظیمات مربوطه آن را برای کنترل دستی ولتاژ فعال کرده باشید. این گزینه Voltage Control نام داشته و با فعال کردن آن برای GPU و Memory، کاربران قادر خواهند بود تا ولتاژها را کاهش دهند.
انجام این کار نیازمند تست استرس میباشد چرا که حتی در صورت کاهش بیش از حد ولتاژ، ممکن است کاربران با ناپایداری مواجه شوند. اگر میخواهید بهترین نتیجه را بگیرید، بهتر است با کاهش دادن ولتاژ در هر قدم، تست را به مدت 2 تا 3 ساعت انجام دهید. ما نیز در کاهش دادن ولتاژ کارت گرافیک RX 480 برای سه وضعیت بالایی (State)، توانستیم نهایتا ولتاژ را به 1050 میلیولت کاهش دهیم و نهایتا 81 میلیولت از مصرف ریالی 480 بکاهیم.
ویژگی Frame Rate Target Control (به اختصار FRTC) نرمافزار Radeon Crimson این امکان را به کاربران میدهد تا کاربران با رسیدن به بالاترین نرخ فریم، انرژی بیشتری را نیز ذخیره کنند، به همین جهت کارت گرافیک شما، برق بیشتری را نسبت به نرخ فریمی که نمایشگرتان پشتیبانی میکند، تولید نخواهد کرد. بهتر است این سوال را مطرح کنیم؛ چرا به کارت گرافیک اجازه تولید نرخ فریمی را دهیم که نمایشگر قادر به نشان دادن آن نخواهد بود؟ بهتر نیست که به جای آن، انرژی بیشتری را ذخیره کنیم؟
افزایش سرعت مموری
اگر مقاله قبلی ما را خوانده باشید، باید بدانید که همیشه هنگام اورکلاک کردن کارت گرافیک، ابتدا باید کلاک هسته را افزایش داد و سپس به سراغ سرعت حافظه رفت. دلیل این موضوع نیز این است که کاربران با افزایش دادن کلاک هسته میتوانند قدرت کارت گرافیک را افزایش دهند. شاید بتوان اینطور مثال زد که کاربران با افزایش دادن سرعت حافظه، اتوبانی که کارت گرافیک در آن در حرکت است را پهنتر میکنند، اما سرعت کارت گرافیک را افزایش نمیدهند. بدون شک با افزایش دادن سرعت حافظه، عملکرد کلی کارت گرافیک افزایش پیدا خواهد کرد اما واقعا این تاثیر چندان زیاد نخواهد بود و این کلاک هسته است که میتواند سرعت کارت گرافیک در این اتوبان را افزایش دهد.
حالا که کار ما کلاک هسته تمام شده و ولتاژها نیز تنظیم شدهاند، بهتر است به سراغ سرعت حافظه برویم. ابزار اورکلاک WattMan باز هم در این زمینه میتواند به صورت دقیق، عملکرد کارت گرافیک را نشان داده و ما را در انجام این کار یاری دهد. در آزمایشی که ما انجام دادیم نیز موفق شدیم تا به کمک WattMan و با افزایش دادن 150 میلیولتی ولتاژ، سرعت حافظه را از 2000 مگاهرتز به 2250 مگاهرتز افزایش دهیم. در نهایت، پایدارترین حالت برای این کارت گرافیک، سرعت حافظه 2200 مگاهرتز و ولتاژ 1150 میلیولت بوده است.
اعمال تنظیمات به صورت دقیق
در نهایت، باید اشاره داشته باشیم که WattMan به کاربران اجازه خواهد داد تا بتوانند تنظیمات دقیقی را برای سیستم خود اعمال کنند. در واقع این امکان برای کاربران وجود دارد تا میزان حداقل و حداکثر برخی از تنظیمات ویژگیهای کارت گرافیک خود همچون میزان دما، سرعت فن، شدت صدای فن و … را مشخص کنند. البته تمامی تنظیمات در حالت پیشفرض در بهترین شرایط خود قرار دارند، اما شاید شما دلتان بخواهد که آنها را تغییر دهید! در این صورت این امکان برای شما وجود داشته و قادر خواهید بود تا هر شاخصهای که مد نظر شما قرار دارد را تغییر دهید.
نتیجهگیری نهایی
شکی نیست که ابزار اورکلاک جدید WattMan میتواند یکی از بهترین و شاید حتی قدرتمندترین ابزار اورکلاکی باشد که تا کنون طراحی شده و حالا امکان اورکلاک کردن محصولات Radeon با وسواس و کیفیت بالاتری فراهم شده است. هر چند، همانطور که اشاره کردیم از این نرمافزار تنها در اورکلاک کردن کارتهای گرافیک پولاریس میتوان بهره برد و شاید تنها کارتی که امروزه با این معماری در اختیار کاربران قرار دارد، RX 480 باشد.
به هر شکل این هنوز ابتدای راه برای ابزار اورکلاک WattMan بوده و بدون شک آیندهی بسیار روشنی پیش روی این نرمافزار وجود دارد. اما سوال مهمی که اینجا پیش میآید، این است که آیا انویدیا نیز برای رقابت با شرکت AMD، ابزار اورکلاک مخصوص خود را طراحی و عرضه خواهد کرد؟
ویندوز 10 و سرویس واندرایو با یکدیگر رابطهی بسیار عمیقی داشته و مایکروسافت این سرویس را تنها به عنوان یک ابزار جانبی در نظر نگرفته، بلکه سعی کرده تا با فعال کردن سرویس مربوط به آن در استارتآپ، نگاه ویژهای به آن داشته باشد. البته باید به این موضوع نیز اشاره داشته باشیم که اگر کاربران به هر دلیل نخواهند که از این سرویس استفاده کنند، هیچ مانعی برای آن وجود ندارد. همچنین زمانی که سیستم یکپارچهسازی واندرایو با حساب کاربری شما به هنگام روشن کردن کامپیوتر نمایش داده میشود، میتوانید با بستن پنجره مربوطه به آن و با وارد شدن به تنظیمات این سرویس، از اجرا شدن این سرویس به صورت خودکار جلوگیری نمایید.
هر چند با انجام این کار، باز هم واندرایو اجرا و در نوار ابزار پایین مشخص خواهد بود. برای اینکه این سرویس به صورت کامل غیر فعال شده و از این بخش حذف شود، نیاز به انجام یک تغییر ساده در رجیستری ویندوز وجود دارد.
در نسخههای Pro یا Enterprise از ویندوز 10، کاربران قادر خواهند بود تا با وارد شدن به بخش “Group Policy” و از طریق اجرا کردن فایل Gpedit.msc، این تغییرات را اعمال کنند. کاربران باید برای اعمال این تغییر، ابتدا وارد Computer Configuration شده و سپس از طریق Administrative Templates و سپس Windows Components، به گزینهی مربوط به OneDrive دسترسی پیدا کنند. پس از آن با دو بار کلیک کردن بر روی نام این برنامه، گزینهی مربوط به Prevent The Usage Of OneDrive For File Storage را فعال کنند.
پس از انجام این کار و زمانی که کاربران سیستم خود را ریاستارت میکنند، دیگر آیکون مربوط به واندرایو در نوار ابزار پایین دیده نشده و عملیات یکپارچهسازی نیز انجام نخواهد شد.
اما اگر از نسخههای دیگر ویندوز 10 همچون نسخهی Home استفاده میکنید، باید از طریق Registry Editor (به اختصار Regedit) و با اجرا کردن آن از طریق پنجره “run”، مسیر زیر را طی کرده و یک کار اضافی انجام دهند:
HKLM\Software\Policies\Microsoft\Windows\OneDrive
توجه کنید که اگر “OneDrive” در این بخش وجود نداشته باشد، باید آن را به صورت دستی ایجاد کنید. در این بخش باید یک کلید جدید با ارزش (value) برابر با “DWORD” ایجاد کرده و نام آن را DisableFileSyncNGSC قرار داده و میزان آن را بر روی “1” قرار دهید. پس از انجام این کار و با ریاستارت کردن سیستم، متوجه این تغییر خواهید شد.
به یاد داشته باشید که این کار بر روی تمامی کاربران دستگاهی که این کار را برای آن انجام میدهید، تاثیر خواهد داشت و اگر این کاربران پیش از این از کاربران واندرایو بودهاند، برای انتقال اطلاعات خود به شبکه ابری، نمیتوانند از واندرایو استفاده کنند.
شاید رمز عبور صفحهی ورود ویندوز 10 باعث امنیت بالاتر این سیستمعامل شود و دسترسی دیگران را به سیستم ما منع کند اما هستند کسانی که از رایانهی خود در خانه استفاده میکنند و یا به قراردادن کلمهی عبور در ویندوز 10 نیازی ندارند. برای همین دسته، آموزشی را قرار دادیم که چگونگی حذف کلمهی عبور صفحهی ویندوز 10 را نشان میدهد. با استفاده از این روش، چه با لپتاپ باشید و یا سیستم خانگی، به راحتی میتوانید از کلمهی عبور صفحهی ورود ویندوز 10 رهایی یابید.
درابتدا با کلیک بر روی منوی استارت ویندوز 10 عبارت Netplwiz را تایپ کنید. با کلیک بر روی این برنامهی پنهان شده در ویندوز 10 میتوانید به یوزرهای مختلف و کلمهی عبور آنها به عنوان ادمین دسترسی داشته باشید. در همین صفحه عبارت روبهرو را مشاهده خواهید کرد: Users must enter a username and password to use this computer، بعد از پیدا کردن عبارت بالا تیک آن را بردارید.
بعد از کلیک بر روی گزینهی Apply برای بار آخر از شما کلمهی عبور فعلی ویندوز پرسیده میشود و بعد از وارد کردن کلمهی عبور، سیستم شما ریاستارت شده و دیگر نیازی به وارد کردن پسورد نخواهید داشت.
درنهایت این روش ممکن است بر روی برخی از سازندگان جواب ندهد. برای مثال معمولا سیستمهای شرکت لنوو که از امنیت بالاتری برخوردار هستند این اجازه را به کاربر نمیدهند از سوی دیگر، این روش بر روی سیستمهای شرکت Dell تست شده و جواب داده است.
بررسیها نشان میدهد که به صورت معمول، کاربران کشور آمریکا روزانه 6 ساعت از زمان خود را صرف مدیریت پستهای الکترونیک، پاسخ دادن به نامهها و … میکنند. استفاده از سرویسهای ایمیل علاوه بر زمانبر بودن، اهمیت بسیار بالایی داشته و سازندگان زیادی هستند که برای راحت کردن انجام این کار، اپلیکیشنها و نرمافزارهای مختلف را عرضه نمودهاند تا مدیریت نامههای الکترونیکی، آسانتر از همیشه شود.
به علت اینکه تعداد این اپلیکیشنها و نرمافزارها بسیار بالا بوده، بعضا کاربران در انتخاب آنها سردرگم شده و ممکن است حتی زمان زیادی را صرف آزمایش کردن این اپلیکیشنها نمایند. از این رو قصد داریم تا در ادامه، چند مورد از بهترین اپلیکیشنهای مدیریت ایمیل را با قابلیت استفاده سریع و آسان معرفی کنیم.
Triage
این اپلیکیشن قدرتمند قادر خواهد بود تا تمامی ایمیلها را به صورت یکجا و در قالب کارتهای مختلف نمایش دهد تا کاربران سریعتر بتوانند ایمیلهای مهمتر را شناسایی کرده و به آنها پاسخ دهند. اگر یکی از نامههای الکترونیک شما نیاز به پاسخ آنی داشته باشد، میتوانید از همان قسمت و در همان قالب که ایمیلها نشان داده میشوند، بدان پاسخ دهید. اگر بخواهید آن را به صورت “نخوانده” باقی گذاشته و بعدا به آن برسید، میتوانید با کشیدن انگشت بر روی آن و حرکت دادن آن به سمت پایین آن این کار را انجام داده و یا با کشیدن آن به سمت بالا، آن را حذف کنید.
در واقع این حالت میتواند تمامی ایمیلها را در یک کارت جداگانه نشان داده و سرعت کاربران در انجام کار را افزایش دهد. این اپلیکیشن تنها با برای iOS عرضه شده و 3 دلار قیمت دارد.
Inboxcube
این اپلیکیشن قدرتمند، تمامی ایمیلهای شما را در قالب شبکهای از مکعبها نمایش میدهد که هر کدام از ایمیلها، در دستهی مناسبی قرار گرفته است. اگر تعداد ایمیلهای دریافتی کاربران بالا باشد، به سادگی میتوانید بسته به فایل الحاقی آن ایمیل که میتواند یک آهنگ، فایل فشرده، عکس، فایل PDF، ویدئو و … باشد، ایمیل خود را در کمترین زمان ممکن پیدا کنید. پس از وارد شدن به هر بخش، تمامی ایمیلها به صورت بند انگشتی نمایش داده خواهند شد تا امکان مشاهده آنها سادهتر باشد. همچنین امکان استفاده از نوار جستجو در این اپلیکیشن نیز دارد، ویژگی بسیار خوبی که شاید در بسیاری از اپلیکیشنها دیده نشود.
این اپلیکیشن به صورت رایگان برای کاربران iOS عرضه شده است.
WeMail
شاید در نگاه اول تصور کنید که WeMail تفاوت چندان خاصی با سرویسهای ایمیل مرسوم ندارد، اما زمانی که ایمیلهای مختلفی را دریافت میکنید، متوجه خواهید شد که دستهبندی ایمیلها در این اپلیکیشن تا چه اندازه متفاوت خواهد بود. در WeMail تمامی اپلیکیشنها بر اساس ارسالکننده آن دستهبندی شده و شباهت بسیار زیادی به اپلیکیشنهای مدیریت پیام کوتاه دارد. طبق گفتهی سازندگان، این قابلیت میتواند اندازه اینباکس کاربران را به نصف رسانده و فضای شلوغ و گیجکننده آن را از بین ببرد.
ویژگیهای مثبت بسیار زیادی در این اپلیکیشن نفهته که میتواند در زمان شما صرفهجویی کند. یکی از قابلیتهای بسیار خوب در این اپلیکیشن، امکان ارسال ایمیلها به کمک دستور صوتی است که شاید در دیگر نرمافزارها، نتوانید این ویژگی را پیدا کنید.
اپلیکیشن WeMail هماکنون به صورت رایگان در اختیار کاربران اندروید قرار گرفته است.
Hop
همانند اپلیکیشن WeMail و همانطور که در تصویر قرار گرفته نیز مشاهده میکنید، ایمیلها در اپلیکیشن Hop، همانند یک سرویس پیام کوتاه نمایش داده شده و تمامی ایمیلهای ارسالی میان کاربران و مخاطبین آنها، به صورت یک گفتگوی زنده، پیش روی کاربران قرار میگیرد. اگر فایل الحاقی نیز همراه این ایمیلها باشد، مستقیما درون پیام نمایش داده شده، نشان داده میشود.
طراحی این اپلیکیشن باعث خواهد شد تا بهرهوری شما در مدیریت ایمیلهای خود به شکل قاب توجهی افزایش پیدا کند چرا که تمامی محتوای الحاقی ایمیلها، به صورت “باز شده” پیش روی شما قرار میگیرند و شما به خوبی میدانید که قرار است به دنبال چه چیزی باشید. همچنین تصویر مربوط به ارسالکنندگان به جای آدرس پست الکترونیکی آنها، نمایش داده میشود تا کاربران با سرعت بیشتری بتوانند مخاطب خود را شناسایی کنند. همچنین امکان شخصیسازی تمامی بخشهای اعلانات نیز وجود داشته و کاربران نیازی نخواهند داشت تا با دریافت هر ایمیل، وارد Hop شوند.
این اپلیکیشن نیز به صورت رایگان برای iOS و اندروید عرضه شده است.
تگ های هدر (H1-H6) چیست؟ چگونه هدینگ ها (تیترها) را سئو کنیم؟
تگ های هدر (H1-H6) چیست؟ چگونه هدینگ ها (تیترها) را سئو کنیم؟
مانند هر تکنیک دیگری در سئو، تگ های هدر (Header Tags) در آن کارساز بوده و کاربرد درست از آنها، تاثیر زیادی در رتبه سایت می گذارد.
هیچ آدم نمی تواند عملکرد و کارایی تگ های هد بر سئو و کاربران را نفی کند. این تگ ها موجب جذاب تر شدن محتوا برای کاربران شده و موتورهای جستجو نیز به واسطه آنها، درونمایه را بهتر درک می کنند. در ضمن تگ های هدر (هدینگ ها) فضایی برای درج واژه ها کلیدی اصلی و فرعی به آمار می روند و از این رو نقش مهمی در سئو ایفا می کنند. اگر با مفهوم سئو به چهره دقیق آشنا نیستید، پیشنهاد میکنیم مطلب جامع سئو چیست را مطالعه فرمایید.
اگر میخواهید به یک سئوکار چیره دست تبدیل شوید، نبایست از قدرت هدینگ ها غافل شوید.
تگ های هدر (هدینگ) چیست؟
تگ های هدر همانطور که از اسم آنها نیز برداشت می شود، در واقع تیترهای یک محتوای متنی محسوب می شوند. مهمترین آنها، تگ هدینگ H1 بوده و متعلق به به عنوان تیتر اصلی یک پست کاربرد می شود. تگ های هدینگ حائز دودمان مراتبی H1 الی H6 هستند.
در حالت کلی دو شیوه برای ساختار دهی محتوای سایت با به کارگیری تگ های هدر هستی دارد. طریق نخست و مرسوم آن اینست که یک تگ H1 در هر صفحه به عنوان سر تیتر ایجاد شده و احتمالا چندین تگ هدر H2 و سایر تگ های پایین گردآور آن نیز در متن استفاده می شود.
در HTML نسخه 5، هر دسته با یک تگ H1 پیش درآمد می شود. این شغل برای راحت کردن ترکیب چندین جز در یک صفحه برپایی شده است. این روش از عقیده تئوری مشکلی ندارد، اما درک آن کمی دشوار است. پس ما همان طریق اول را در هر سایتی رهنمود می کنیم.
از تگ های هدر (Header Tags) چگونه در سئو سایت استفاده کنیم؟
در پیوسته به شناسایی انحاء و راهکارهایی می پردازیم که با استفاده از آنها می توانید از تگ های هدر به چهره صحیحی بهره دستگیر لغایت سئو هر چه بهتری برای یک صفحه اتمام داده باشید.
1. از هدرها برای برپایی یک ساختار بهرهگیری کنید
تگ های هدر مایه برپایی ساختار در محتوای متن یک مطلب می شوند. هر هدر یا تیتر اطلاعاتی از سوژه محتوای پاراگراف های زیر آن را به کاربر انتقال می دهد.
یک شیوه عالی برای فهمیدن هدرها، مقایسه آنها با جدول محتوای یک کتاب است:
تگ H1 موضع کلی درونمایه را بیان می کند، همچنان که عنوان کتاب به نظاره گر اعلام می کند که آن کتاب در ارتباط با چیست.
تگ های H2 در واقع همانند سرفصل های اصلی یک کتاب محسوب می شوند و توصیف کننده تقسیم های مجزای یک مطلب هستند.
سایر هدر ها از H3 لغایت H6 تیترهای دیگری برای زیر گردآور های هر دسته محسوب می شوند، همانند یک کتاب که هر سرفصل اصلی آن به چندین بخش مجزا بخش می گردد.
اگر همین پست را به عنوان نمونه در نظر بگیریم، تگ H1، همان عنوان پست بوده و تگ های H2 نیز دو تیتر نخست آن هستند. دیگر هفت راهکاری که مطرح شده اند، تگ های H3 بوده و زیرمجموعه های تگ H2 دوم می باشند.
2. از هدر ها برای بلوک بندی متن کاربرد کنید
محتوایی که در یک نگاه سریع قابل اسکن باشد، خوانا محسوب شده و این گونه مطالب بخت فوقانی برای حضور در رتبه های بالای نتایج جستجو دارند.
قابل اسکن بودن یک صفحه با چشم، به قدر مهم است که ناشری مشابه Forbes، این عامل را به عنوان کمینه گرفته شده ترین فاکتور در بازاریابی درونمایه معرفی کرده است. داده های جمع آوری شده از این ادعا حمایت می کنند. تنها 16 درصد کاربران اینترنت متن یک مطلب را واژه به کلمه می خوانند. دیگر کاربران تنها به اسکن چشمی مطالب می پردازند.
کاربران محتوای قابل اسکن را برادر دارند. طبق همان تحقیق، مطلبی که قابل اسکن از طرف کاربران باشد، عملکرد آن 58 درصد اغلب از مطالب مانند است. در چنین شرایط کاربران به جای مراجعت به نتایج جستجو، علاقه اکثریت به مطالعه آن مطلب پیدا می کنند. در نتیجه آن را با شایستن اکثریت با رفقا خویش به اشتراک می گذارند.
با اینکه شبکه های اجتماعی تاثیر مستقیمی بر روی رتبه بندی سایت ها ندارند، اما هر چه یک مطلب اغلب به اشتراک گذاشته شود، قابلیت کسب بک لینک طبیعی اکثریت خواهد داشت و همانطور که می دانید، بک لینک ها از فاکتورهای موثر در رتبه بندی می باشند.
3. کلمات کلیدی را در تگ های هدر به پیشه ببرید
با اینکه هدرها به اندازه کسب بک لینک از سایت های معتبر در سئو کارساز نیستند، کلمات کلیدی در هدینگ محتوا ولی گوگل همچنان به آنها توجه کرده و از محتوای متنی آنها در رتبه بندی بهرهگیری می کند.
از آنجا که گوگل به این قسمت توجه می کند، پس به شغل بردن واژه ها کلیدی در تگ های هدر، کاری ارزشمند است. این مسئله بدین معنی نیست که به شکل افراطی و اسپم اقدام به این پیشه کنید.
اگر دقت کنید بسیاری از تگ های هدر در همین مطلب دربرگیرنده واژه ها کلیدی هستند، اما در همه آنها هستی ندارد. صفحات سایت شما می بایست در ابتدا خوانا بوده و به صورت طبیعی در تیترهای آن از کلمات کلیدی استفاده شده باشد.
هدف شما می بایست بهینه سازی هدینگ ها برای کاربران باشد و در اولویت بعدی موتورهای جستجو را در نظر داشته باشید. هیچگاه تجربه کاربری را قربانی موتورهای جستجو نکنید. سئوکارهای چیره دست می دانند که تجربه کاربری نیرومند به معنای سئو قوی است.
4. هدینگ ها را برای فیچر اسنیپت ها بهینه سازی کنید
یکی از جاهایی که تگ های هدر در آن قرار می گیرند، فیچر اسنیپت ها (Featured Snippet) هستند. این شغل به دو روش چهره می گیرد:
اولین شیوه بهینه سازی تگ هدر برای کلمه کلیدی بلندیست که در جستجوهای صوتی مورد کاربرد پیمان می گیرد. سپس می توانید استجابت سوال را صحیح ذیل آن و در تگ های پاراگراف پیمان دهید.
روش دوم استفاده از تگ های هدینگ برای لیست کردن آیتم هاست. گوگل از این هدرها برای ساخت لیست های گلوله ای و نمایش آنها در فیچر اسنیپت کاربرد می کند.
متاسفانه تاکنون مثال پارسی برای فیچر اسنیپت مشاهده نشده است. فلذا مثالی در زبان انگلسیس برایتان میزنیم. با جستجوی what is h1 tag به فیچر اسنیپت پایین میرسیم. گوگل از پاراگراف زیر تگ H1 برای نمایش فیچر اسنیپت استفاده کرده است.
- ۹۷/۱۲/۰۸